Surah Yusuf Verse 31 - Persian Translation by Mohsen Gharaati
Surah Yusufفَلَمَّا سَمِعَتۡ بِمَكۡرِهِنَّ أَرۡسَلَتۡ إِلَيۡهِنَّ وَأَعۡتَدَتۡ لَهُنَّ مُتَّكَـٔٗا وَءَاتَتۡ كُلَّ وَٰحِدَةٖ مِّنۡهُنَّ سِكِّينٗا وَقَالَتِ ٱخۡرُجۡ عَلَيۡهِنَّۖ فَلَمَّا رَأَيۡنَهُۥٓ أَكۡبَرۡنَهُۥ وَقَطَّعۡنَ أَيۡدِيَهُنَّ وَقُلۡنَ حَٰشَ لِلَّهِ مَا هَٰذَا بَشَرًا إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا مَلَكٞ كَرِيمٞ
پس چون [همسر عزیز، بدگویى زنان مصر و] نیرنگ آنان را شنید، کسى را به سراغ آنها فرستاد و [مجلس باشکوهى ترتیب داد و] براى آنان پشتى [های گرانبها] آماده کرد و به هر یک چاقویى داد [تا میوه میل کنند]. در این حال، به یوسف گفت: «بر زنان وارد شو!» همین که او را دیدند، بزرگش یافتند و [چُنان مبهوت او شدند که به جاى میوه] دستهاى خود را بریدند و گفتند: «پناه بر خدا! این بشر نیست. بلکه فرشتهاى بزرگوار است!»